شاید در اطرافیانتان دیده باشید افرادی را که به دلایل مختلف به مشاور خانواده مراجعه می‌کنند و در ذهن خود علامت سوال بزرگی را تجسم کرده باشید که "مگر این‌ها چه مشکلی دارند که جیب مشاور خانواده‌ها را پر می‌کنند؟"

 

اکثر افرادی که نزد مشاور می‌روند، به خاطر چک کردن بی دلیل و مدام تلفن همراه همسرشان ذهنیت غلطی را برای خود ساخته‌اند و باور کرده‌اند که "اگر همسرم بیشتر وقتش را با تلفن همراه می‌گذراند، پس صد درصد پای نفر سوم در میان است!"

 

تصوری اشتباه و ویرانگر که نه تنها روح و روان خودتان را تخریب می‌کند، بلکه موجبات نارضایتی طرف مقابل را فراهم می‌کند و با ایجاد زمینه‌های خیانت که شدیدا تحت تاثیر رفتار خود فرد شکاک می‌باشد، زندگی را به سمت متلاشی شدن هدایت می‌کند.

 

چه بسا در بسیاری از مواقع مردهای وفاداری بوده‌اند که فقط به دلیل اتهام‌های بی پایه و اساسی که همسرشان به آن‌ها زده و آن‌ها را خائن خطاب کرده است، به این نتیجه رسیده‌اند که وقتی به دلیل کاری که نکرده‌اند متهم شده‌اند، پس مانعی ندارد که آن کار را انجام دهند و این موضوع بسیار ناراحت کننده است که ببینیم ترس از خیانت همسر باعث شده که از آنچه میترسیده اند سرشان 

آمده و بدترین ترس آن‌ها به واقعیت تبدیل شود.

 

وقتی حریم‌ها شکسته می‌شوند و اعتمادها جای خودشان را به شک و بی اعتمادی می‌دهند، محکم کردن پایه‌های زندگی سخت خواهد شد. حالا باید از خودتان بپرسید که آیا کنترل کردن گوشی‌های یکدیگر نشانه‌ی شفافیت است یا عدم امنیت؟ پر واضح است که این کنترل کردن‌های مضطربانه هیچ جایی در یک رابطه‌ی شفاف نخواهد داشت. به طور کلی هرکاری که اقدام به انجام آن‌ها را می کنیم در قدم اول باید این نکته را در نظر بگیریم که هدف از این کار چیست و اصلا با این کار به خواسته مان نزدیک خواهیم شد یا خیر؟

 

حمیدرضا رحمانی، مشاور و روانشناس خانواده در رابطه با این موضوع می‌گوید: افرادی که تلفن همراه همسرشان را کنترل می‌کنند، غالبا به دلیل عدم اطمینان خاطر در رابطه زناشویی و نداشتن اعتماد لازم به طرف مقابل، اقدام به این کار می‌کنند که این کار غلط ممکن است به دلیل رفتار‌های مشکوک همسرشان باشد و یا ریشه در ذهنیت‌های ساختگی و غلط خود شخص چک کننده داشته باشد. اما به هر دلیلی که باشد، به هیچ عنوان یک راه حل درست و منطقی نخواهد بود.

 

این صاحب نظر ادامه داد: نگرش غلط در افراد باعث بروز این احساس در وجودشان خواهد شد. به بیان ساده‌تر، زمانی که شخص تصور می‌کند که همسرش ملک اوست و وی صاحب و مالک آن، طبیعتا این حس مالکیت در وجودش تقویت شده و دست به انجام کاری خواهد زد که نه به صلاح خودش بوده و نه کمکی به بهبود زندگی‌اش خواهد کرد.

 

به طور کلی نگاه مالکانه به همسر و یا حتی فرزندان، به هیچ وجه مورد قبول نیست، چرا که حس اسیر بودن را به فرد مقابل تلقین می‌کند. البته این بدان معنا نیست که بی تفاوتی نسبت به آن‌ها راه حل درستی باشد.

 

این مشاور خانواده و روانشناس اظهار کرد: کنترل غیر عادی و خارج از حد معمول در زندگی مشترک که هیچ فردی از آن لذت نخواهد برد، بازتاب‌های ناگوار خواهد داشت و شخص مقابل قطعا تحمل خود را از دست داده و تغییر رفتار خواهد داد.

 

توصیه بسیاری از مشاوران خانواده به زوجین این است که گرفتن مچ یکدیگر در مواقعی که طرف مقابل کاری را برخلاف میل شما انجام داده است، هیچ عاقبت خوشی ندارد، چرا که حس کنترل شدن بی دلیل برای هرکس می‌تواند ناخوشایند باشد.

 

رحمانی با بیان اینکه کنترل غیر محتاطانه و بی اساس ترغیب کننده‌ی فرد مقابل می‌شود، تاکید کرد: زمانی که شخص (بنابر ذهنیت غلط خود) دست به انجام چنین کاری می‌زند، حرمت‌ها را به دست خودش از بین می‌برد و قطعا زمینه‌ی ادامه دار شدن این مشکل و تمایل به شروع یک رابطه جدید خارج از عرف خانواده‌ را برای فرد مقابل فراهم می‌آورد.

 

خانم‌ها و آقایان شکاک باید این نکته را در نظر بگیرند که با چک کردن موبایل به هیچ نتیجه‌ای نخواهند رسید، چرا که احتمال دارد افراد بسیاری به قصد و نیتی بد ،برای همسرشان ایجاد مزاحمت کرده باشند و اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، برای خود خجالت و عذاب وجدانی تمام نشدنی را به ارمغان می‌آوردند که تا همیشه همراهشان خواهد بود.

 

رحمانی با بیان اینکه تمایل به کنترل کردن موبایل فقط مختص خانم‌ها نیست و در مردان هم ممکن است دیده شود، می‌گوید: زمانی که یک مرد نسبت به همسر خود اطمینان کافی نداشته باشد، طبیعتا همسرش را از خود دور می‌کند، حتی گاهی دیده می‌شود که با رفتار اشتباه خود به ذهنیت اشتباهش جان میبخشد!

 

می‌توان گفت کسانی که به کنترل کردن همسر خود بدون آنکه خیانتی از قبل صورت گرفته باشد، عادت کرده‌اند، دارای اعتماد به نفس بسیار پایینی هستند و احتمالا نگران آن هستند که اگر مراقب نباشند، همسرشان فردی جذاب‌تر و با ویژگی های بهتر از آن‌ها را پیدا می‌کند! البته نا گفته نماند که با این نوع حسادت‌ها همسرشان را از خود دور کرده‌اند و دور از ذهن نیست که این فقدان اعتماد ،خیانت همسر را در پی خواهد داشت.

 

از نظر این مشاور خانواده بسیاری از خیانت‌ها در زندگی مشترک ریشه در همین عدم اطمینان ما  دارد، پس بهتر است زمانی که فرد احساس می‌کند، همسرش مثل گذشته با وی مهربان نیست و یا این‌که رابطه‌شان نسبت به قبل کمرنگ تر شده، با توجه بیشتر و همچنین اصلاح رفتار خود نظر وی را جلب کند، چرا که عدم تامین نیازهای عاطفی همسر ترغیب کننده‌ای قوی برای دور شدن  او از زیبایی های زندگی مشترک خواهد بود.

 

این مشاور خانواده پیرامون وظایف همسرداری و جلوگیری از بروز بی اعتمادی خاطرنشان کرد: اگر فرد متوجه بی اعتمادی همسرش به خود شد، بهتر است به دنبال علائم کم کاری خود باشد و زمینه‌های آن را از بین ببرد، به طوریکه با بر قراری تماس هرچند کوتاه، در طول روز، زمینه‌ی بی اعتمادی و شک را در زندگی مشترک از بین ببرد و نقاط ابهام برانگیز را برطرف نماید، اما در صورتی که این مشکل حاد بوده و خارج از کنترل هر دو طرف باشد، مراجعه به یک مشاوره خانواده چاره ساز خواهد بود.

 

پس بی جهت بی اعتمادی ایجاد نکنیم و البته از کارهایی که هیچ سودی غیر از بی اعتماد کردن طرف مقابل در پی ندارد بپرهیزیم تا بتوان در محیطی آرامتر فضایی را ترتیب داد که یک طرف هیچ نقطه مبهمی برای طرف مقابل نداشته باشد و به شکل خودکار سیر تا پیاز همه چیز را برای طرف مقابل واگویه کند و هیچ جایی برای کنکاش و کنترل باقی نگذارد.